U kiss stories part22
U kiss stories
من اینجا از u-kiss داستان می نویسم امیداوارم خوشتون بیاد
نگارش در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:U kiss stories part22, توسط mina

U kiss stories part22

 

 زنگ كه خورد با سرعت نور از كلاس زدم بيرون صداي اي جي رو ميشنيدم كه كه ميگفت:

هووووووووووو.....كجا وايسا با توم

اما به تنا چيزي كه فكر ميكردم در رفتن از دست اونا بود رفتم دم كلاس كيميا چون رشته هامون

فرق داشت فقط  تو درس هاي عمومي با هم همكلاس بوديم منتظر بودم كه از كلاس بياد بيرون

و دراين حال هي اطرافمو نگاه ميكردم كه سرو كله ي اي جي پيدا نشه

كه احساس كردم دست يكي رو شونم سنگيني ميكنه نفس عميق كشيدم اون كچل پيدام كرده

بود نفسمو بيرون دادم و اماده شدم با اولين حرفش يكي بخوابونم تو گوشش كه ديدم دونگهو

مينا:اَاَاَ...تويي مردم از ترس

دونگهو:ترس؟؟؟از كي ؟؟چرا؟؟

مينا:اي جي ديگه كل كلاسو سرمو برد زنگ كه خورد با سرعت فراتر از نور زدم بيرون فك كنم دنبالمه

دونگهو:هه هه باشه حالا خانم ما چطوره؟؟؟(عزيزم)

مينا:ها....خانم تو كي ازدواج كردي؟؟

دونگهو:هييييييييييي.....با توام بابا

مينا:اها بد نيستم اي جي نباشه بهترم

كه همون موقع كيميا امد

كيميا:سلام چه خبر؟؟چي شده همه اينجا جمع شدين؟؟

مينا:من امدم ببينمت مي خوام با هم بريم ساختمون هنر اخه چندتا كار عملي هست كه بايد انجام بدم

مي ياي ديگه؟؟(راستي ساختمون هنر اينجا مثلا يكي از ساختموناي مدرسه شونه كه كاراي هنرشونو اونجا انجام ميدن )

كيميا:اره بيكارم باهات ميام تا تو كاراتو بكني منم نقاشيمو تموم مي كنم

مينا:خوبه پس بريم...تو كاري نداري با من؟؟

دونگهو:نه فقط ساعت 8 اماده باش مي خوام بريم بيرون(چشم حتما)

مينا:كجا؟؟

دونگهو:ميريم ديسكو بعدشم تو شهر ولگردي

مينا:باشه فعلا

بعد دونگهو رو بوسيدم و رفتيم (از گونه ها منحرف نشيد هنوز به قسمتاي خوبش نرسيديم)

كيميا:ميبينم كه رابطت باهاش خوب شده

مينا:اااا....اره خوب دارم سعي ميكنم مثل قبل شم از وقتي امدم اينجا مثل بچه خر خون شدم

كه اصلا به من نمياد

اون روز تا ساعت 3 تو ساختمون هنر بوديم داشتيم به كارامون ميرسيديم بعشم تا ساعت 6 تو كتاب خونه مدرسه داشتيم درس ميخونيدم من به كيميا تو رياضي  كمك ميكردم و اونم تو درساي تجربي(بچه ها تو واقعيت من اصلا اين طوري نيستم تو كل روز 3 ساعت با بدبختي درس بخونم نيوشا ميدونه هميشه زنگ اول سر كلاس خوابم)

وقتي برگشتيم به اتاقمون رو كاناپه ولو شدم

من:واي مردم از خستگي

همون موقع ايدا از اتاق امد بيرون

ايدا:شما دوتا تفاله كجا بودين؟؟؟

كيميا:كتاب خانه مشغول فرا گيري علم

ايدا:نمكدون نميشد به منم بگيد بيام مي خواستم چندتا سوال ازتون بپرسم

مينا:برو بابا

ايدا:هوووو درست حرف بزنن بابام كجا رفت

مينا:خونه خاله من

ايدا:فك كنم زيادي به مخش فشار امده

كيميا:فك كنم

ايدا:او.....راستي مينا دونگهو گفت بهت بگم زودتر اماده شي

مينا:اماده شم برا چ.....واي نه قرارمون؟؟

كيميا:قرارمون يادت نره دير نكني منتظرم

مينا:خفه شو بعد بالش رو كاناپه رو به طرفش پرت كردم

واي ساعت چنده؟؟؟

ايدا:6:15 دقيقه به وقت سئول

بدو بدو رفتم تو اتاقم درو بستم و رفتم حموم

نيم ساعته حمومم تموم شد امدم بيرون لباس پوشيدم حوله رو دور سرم پيچوندم داشتم موهامو خشك ميكردم كه سوگي امد تو

سوگند:سلاممممممممممم شنيدم ميخواي بري بيرون اونم با دونگهو شيطون تا كجا پيش رفتي؟؟

من:خفه شو بابا

سوگي:راست ميگم خوب اون از تو اونم از كيميا راز موفقيتتون چيه ميشه به منم بگيد؟؟

من:كيميا ؟؟؟اون ديگه چرا؟؟

سوگي:اخ...پس خبر نداري كوين باهاش قرار گذاشته برن بيرون امشب

مينا:امممم خوبه به هم ميان...حالا ميشه بياي كمكم

سوگي:چه كمكي ميتونم بكنم به اوني جونم؟؟؟

مينا:يه لباس برام انتخاب كن؟؟

سوگي:برا كجا ؟؟؟

مينا:ديسكووووووووووو

سوگي:اووووووووو باشه

Tnx  مينا:

موهام ديگه خشك شده بود بالا بستمشون وشروع كردم به ارايش يه موقع ارايشگر حرفه اي بودم

هيييي از وقتي امدم اينجا چقدر عقب موندم

با صداي سوگي به خودم امدم:اين خوبه؟؟؟

من:هااا....

يه لباس مشكي دکلته ساده بود عاشق سوگند بودم سليقش مثل خودم بود ساده و اسپرت

من:عاليه

لباسو گذاشت رو تختو از تو اينه نگام كرد:خوب من برم به كارام برسم تو هم زود اماده شو الاناس

كه بياد

مينا:باشه ممنون بابت لباس

از اتاق رفت بيرون يه نگاه تو ايينه به خودم كردم لباسم مشكي بود پس بايد اريشمم تيره باشه

چشامو تا تونستم مشكي كردم بعدشم سايه سياه زدم ، گوشه چشمم  يكم سايه سفيد زدم

 رژ قرمزي كه داشتم و در اوردم و رو لبم كشيدم يه نگاه به خودم كردم  هموني كه ميخواستم

نظرات شما عزیزان:

شیدا
ساعت22:18---10 آبان 1391
عالی بود مرسیییی اونییییییی
پاسخ:خواهش میکنم عزیزم


روژان
ساعت16:34---10 آبان 1391
این قسمت هم بسی باحال بودپاسخ:مرسی عزیزم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: