U kiss stories part 12
U kiss stories
من اینجا از u-kiss داستان می نویسم امیداوارم خوشتون بیاد
نگارش در تاريخ سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:U kiss stories part 12, توسط mina

 

دونگی :مثل این که تو از من هول تر بودی می خواستم بهت بگم بیا با هم بریم بیرون(یکی یه سیلی

بزنه به من ببینم من خوابم یا بیدار)

همه:چییییییییییییییییییییییییی؟؟؟

مینا:حالات خوبه من با تو بهشتم نمیام چه برسه بیرون؟

دونگی میای خوبم میای

مینا:  واگه نیام چی میشه؟

دونگی:لازم نیست به اونجاهاش فکر کنم چون اگه شد به زور می برمت

مینا:مگه کوری نمیبینی دارم با دوستام میرم بیرون؟؟؟

دونگی:مشکلی نیست همه با هم میریم(جون من )

یونا:رو رو برم !!!(موافقم شدید)

که یهو ایلای ظاهر شد(مگه جنه) و گفت :تو رو خدا ناز نکنین

یونا:مگه قرار شما هم بیان؟(اصلا مگه قرار ما بریم)

ایلای :پ نه پ فقط شما برین خوش باشین بعد ما اینجا فسیل شیم(تا حالا انقدر قانعه نشده بودم) من که ایدا رو بردم(چه سریع پسر خاله شد این)

بعد دست ایدا رو گرفت و کشیدش وبرد ایدام که خشکش زد بود میگفت:چی کار میکنی ولم کن بابا

و ایلای اصلا به حرفاش گوش نداد و بردش بیرون از ساختمون

دونگی:خوب یکتون رفت نفر بعدی؟؟(مگه داری مرغ می فرشی)

که ای جی از پشت دخترا در امد و گفت:یونا فکرشم نکن به تونی با کسی جز من بری

یونا:چی میگی تو حالا هر کی ندونه انگار ما سه سالی هست با هم رابطه داریم

دونگی :یونا انقدر حرف نزن برو دیگه ای جی ببر اینو دیگه

یونا:چی فکردی که من با این بیام بیرون اصلا ا....ولم کن ای خدا کی این یه ماه  تموم میشه

ای جی بدون توجه به یونا اون کشوند بیرون

مینا:ببینم بقیتون کجا پنهون شدن؟؟؟

که کیسوپ و هون و کوین و لیدر جونمون سوهیون امدن بیرون

مینا:ببینم اینجا چه خبره؟

کوین:معلومه

دونگی:امشب همه با هم میریم بیرون

مینا:اوه نمیشد قبلش یه سوال میکردین؟؟؟

هون:اون وقت سوپرایز نمی شد

مینا اشتباه نکن این سوپرایز نیست امدین بیرون با شما مثل قدم زدن با اعزرائل میمونه(واه چرا؟؟)

کوین:به هر حال بعد رو به کیمیا کرد و گفت :میشه افتخار بدین امشب با شما باشم(چه با ادب)

کیمیا که دهنش هفت متر باز مونده بود (ببند زشته جلو پسرا)

کیمیا:ا....من ....نمی دونم(کوفت خوب قبول کن بابا ما منتظر شما موندیم)

بعد مینا رو نگاه کرد مینا هم که از اون بدتر تو شک بود (مگه از تو درخواست کرده)

کوین:خواهش میکنم

کیمیا:حالا که اصرار میکنی باشه(چه سری خر شد)

و دخترا همینطور رفتن اون دوتا رو نگاه میکردن

مینا به فارسی گفت:به خدا اینا برا ما نقشه کشیدن

یاسی و سوگند با تعجب مینا رو نگاه کردن :تو از کجا فارسی بلدی؟؟؟؟(سوتی دادم هیییییییییییی)

مینا:چیه؟؟بعدا توضیح میدم!!

دونگی :شما چی میگید؟؟؟بریم دیگه یاسی تو با سوهیون برو سوگند تو هم با هون دیگه

کیسوپ پس من چی؟؟؟

مینا:ارپیچی...

سوهیون:یاسی شین بریم دیگه دیرمون شده؟؟؟

 یاسی:بریم(ای الاغ)

مینا به فارسی:دید گفتم خدایا کمکمون کن

سوگند به فارسی: خوب مینا همه رفتن بیا ما هم بریم چه  نقشه داشته باشن یا نه فعلا مجبوریم

هون:باز اینا زدن کانال5 (ا...شمام مگه نگاه میکنید  کنالای ما رو من 3 رو بیشتر دوست دارم)

سوگند شی بریم؟؟؟

سوگند:بریم ولی پسر خاله نشو فهمیدی!!(حداقل این یکی سالمه)

و  به سلامتی اینام رفتن حالا مونده بود مینا دونگی و کیسوپ

 

 

 

خوب تا همینجا بسه بقیش برا بعد

 


نظرات شما عزیزان:

شیدا
ساعت23:42---5 مهر 1391
با شه بابایکی رو انتخاب کردم اسمش park chan yeol ازهمون گروهی که گفتی انتخاب کردمپاسخ:هورا هورا حالا باید بیارمش تو داستان باشه عزیز

شیدا
ساعت20:53---5 مهر 1391
پاسخ:نمیدونم حالا نمیشه تو یه داستان دیگه با کیسوپ باشی خوب اینجا هون یا Kai هست از گروه eox کدومو میپسندی

شیدا
ساعت18:53---5 مهر 1391
خیلی هیجان زدم وای کیسوپ جون راستی یادم رفت تشکر کنم داستان خیلی قشنگ بود

شیدا
ساعت18:50---5 مهر 1391
کجایی مینا جون من کیسوب رو میخوامممممممممممممممم خواهششششششش

شیدا
ساعت17:47---5 مهر 1391
با کیسوپ باشه خواهشششش این قسمت خیلی باحال بود ممنون من رو باکیسوپ بزار خداااااااااپاسخ:خوب نمیشه یکی دیگه رو برداری اخه برا کیسوپ نقشه کشیدم خواهش

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: