سلاممممممممممممممممممم....
خوووووووووووووووووووفین......
سلامتینننننننننننننننننننننننننننن....
هه هه دیروز میخواستم 2 سمت بزارم اما
قسمت دوم رو نوشته بودم که لبتاب
خاموش شد....در اون لحظه صورتم دیدنی
بود....
خوب بفرمایید ادامه....
راستی..شیدا جونی اگه مشکلی نیست
شمارتو برام خصوصی بزار با هم در ارتباط
باشیم....
ادامه مطلب...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بر دوستان...
هی هی امروز خیلی کسل کننده بود ...همش سر کلاس
خواب بودم....خلاصه....تو ازمایشگاهم که نزدیک بود
تجزیه بشم...
هه هه زود برید ادامه....
ادامه مطلب...
سلااااااااااااااااااااام
هه هه زده به سرم به جا اینکه بخوابم اومدم پا اینترنت..
خوب بفرمایید ادامه...
ادامه مطلب...
اهه اهه اهه
اومدم اپارات رو قطع کنم اشتباهی داستانو بستم...
اهه اهه اهه کلی نوشته بودم....
ادامه مطلب...
سلااااااااااااااااااااام من دوباره اومدم با پارت بعدی...
هه هه داشتم منو تو نیگا میکردم نمیدونم کدوم برنامه
بود فقط درباره تکنولوژی میحرفید...بعد یه سایتو معرفی
کرد...من رفتم خیلی باهال بود ادرسشو میزارم شما هم
برید...:incredibox.com
خب برید ادامه...
ادامه مطلب...
هه هه سلام دوستای گلم......
خوفین؟خوشین؟
ههههههههههههی امروز این پدر بنده مگه گزاشت بخوابم....
نقشه کشیده بودم تا4 بعداز ظهر بخوابم اما نشد....
با اب پاشو و چماق افتاده به جونه منه بدبخت.....بعدم که بیدار
شدم دیدم داداشم زحمته صبحانه منم کشیده....و یه دعوایه
حسابی داشتیم...افتاده بودم به جونش...(به خدا حقش بود...
سوسکه رو به خوردش میدادم...)
بعدم خیلی به خودم زحمت دادم نشستم درسای ریاضیمو نوشتم..
شیدا جان منو مینا خیلی ضایع شدیم...ولی ما پیش پیش
تبریک گفتیم و دیگه کیکش بمانند تا 6 تیر...
اااااااااااااااا دایی منم 1 تیر بیدش مامانمم 15تیر بیده....
خوب خیلی حرف زدم...زود برید ادامه....
ادامه مطلب...